
به من نخند یه روز دلت دل به کسی میبنده اون روز میبینی عاشقی گریه داره نه خنده!!

زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت چگونه زندگی کنم

حتی به اندازه یک لحظه

رسیـــدی به سادگـــــــی رو رویاهام یه خــطّ قرمــز کشیدی اگر چه یادت نمیـــــــاد امّا می خوام دعــــات کنم بر نمی گـردی ولی
من
بازم می خــوام صدات کنم

وفریادم زیر شلاق سایه ها شکسته کویر بی تاب تنم در تمنای دستان تو میسوزد با من بمان
در یک زندگی , در یک بودن زندگی را به دست مرگ بخشیده ام آه در دلم به سکوت نشسته
منهم یه روز میخندیدم به اشک سرد عاشق باور نمیکرد دل من ناله و درد عاشق...!!!